در این پست ضرب المثل سواره برای شما آماده شده است

در زمان‌های نه چندان دور، مردی سوار بر شتر از بیابان داغ و خشکی می‌گذشت. مرد سواره دلش می‌خواست هر چه زودتر به شهر برسد. اما راه طولانی بود و مقصد دور. سواره رفت و رفت تا در پای تپه‌ای به مردی پیاده رسید. مرد پیاده خسته بود، به مرد سواره گفت: «برادر خسته‌ام! جان به دست و پایم نمانده، مرا هم سوار شتر کن و به شهر برسان.» خورجین قشنگی بر دوش مرد پیاده بود. مرد سواره گفت: «این خورجین را ب و یک الاغ بخر». مرد پیاده لبخندی زد و گفت: «نمی‌توانم، این خورجین زندگی من است» و التماس کرد که او را هم سوار بر شتر کند.

 




منوتو نیوز سواره ,پیاده ,خورجین ,سوار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Elianmwkqb1 seite دانلود آهنگ رضا بهرام ????خوش اومدین???? جدیدترین اخباز تکنولوژی ایران حداکثر کردن امنیت عقب گرد قیمت دلار تخفیف ویژه خرید سخنرانی فروش سخن رانی خرید گلچین مجموعه سخنرانی های جدی کاچار موزیک